سرشماری جوجه های آخر پاییز (کاش هر روز برایمان آخر پاییز بود)
بعضىها كه اصلاً نمىدانند جوجه دارند، ندارند؟! آيا! اگر دارند جوجههايشان خوشگلاند، زشتاند؟! حتى نمىدانند جوجه را با كدام جيم مىنويسند! تخم مرغى يا چسبان؟
عدهاى فقط جوجه سفيدهايشان را مىبينند و با هزار پز و افاده آمار آنها را مىدهند. يك عدهى ديگر هم بر عكس جمعيت قبل يكى توى سر خودشان مىزنند و يكى توى سر جوجه سياههايشان و البته با سرشكستگى تمام اعلام مىكنند.
يك سرى هم كه اصلاً شمردن بلند نيستند!
خب همين مىشود پس فردا كه حسابمان را حسابى مىرسند، هى حسرت مىخوريم كه چرا نرفتيم دو كلام شمردن درست! ياد بگيريم تا آلان به دردمان بخورد! (آقا اصلاً ما آدمها انگار تا سرمان به سنگ نخورد، دنبال كارى كه بايد نمىرويم.)
حالا گذشته از اين حرفها، با كمى تمرين مىشود هنر اين شمردن را به دست آورد اصلاً جاى نگرانى نيست. فقط كافى است هر شب (يا هر روز) يك جدول با دو تا ستون بكشيم مثل همان جداولى كه مبصرهاى دبستان مىكشند!
«از خوب»، «از بد». جوجههاى قشنگ را بگذاريم در ستون «از خوب» و جوجه زشتها را در ستون »از بد«. بعد كه پر شد يك دفعه مىبينيم اووَه، عجب صفى كشيدهاند توى ستون «از بد» و اين ستون «از خوب»ها فقط يكى دو تا ... (البته اهانت نشود، شما كه انسان وارستهاى هستيد، شما را با سرو كله زدن با اعمال زشت جوجه سياه مانند چه كار؟!، خودمان را عرض كردم.)
به هر حال، بعد از اين همه زشتى و سياهى آن جوجهها چندشناك مىشويد، همين كه ناراحتى شما را مىبينند، (اگر واقعاً ناراحت شده باشيد) خودشان مثل بچهى آدم مىآيند تا ببريدشان حمام و لباسهاى كثيفشان را عوض كنيد تا هر روز به ستون «از خوب»هايتان اضافه شوند.
اين طورى هم شمردن ياد مىگيریم، هم حساب و كتاب كردن و تلاش نيز براى بهتر شدن پس فردا كه آخرين پاييزمان را پشت سرگذاشتيم (البته بعد از 120 سال) و خواستند تا نيكىها و بدىهايمان را شمارش كنند، خيلى به دردمان مىخورد.
راستى جوجههاى هر روز شما چه رنگىاند؟!
(اصفهان زیبا/ آلاچیق/ ۶ دیماه ۸۶)
ادامه هم که ندارد. کاملاً تابلو است