عیادترفتن را با فعل هدیه دادن همراه کنید
قبلنوشت:
طعم راحتی را در هنگام بیماری چشیدهاید؟
زندگی با عادت زیبای هدیهدادن (قسمت پنجم)
اصلنوشت:
بعضی هدیهها در نهاد ما جا گرفته است؛ با فرهنگمان آمیخته شده و ناخودآگاه خود را ملزم میدانیم از هدیهدادن در موقعیتهایی خاص. شاید دلمان نمیآید، خجالت میکشیم از دست خالی رفتن یا از ته دل میخواهیم هدیهای ببریم. مثل وقتی به عیادت بیمار میرویم. دوست داریم هرطور شده چیزی حتی کوچک برای او هدیه ببریم. شاید خودمان طعم بیماری و عیادت و کمپوت و شیرینیها را چشیدهایم و میتوانیم حس خوب هدیه هنگام بیماری را درک کنیم. شاید هم حساب کتاب میکنیم و میگوییم با آن وضعیتی که بیمار دارد و اطرافیان به زحمت هستند، لااقل ما زحمت روی زحمت نباشیم و با هدیهای آن را جبران کنیم.
دلیل واقعی خوببودنش را نمیدانیم اما نیت هرچه هست، میتوان با اطمینان گفت که هدیه هنگام عیادت، هدیهای بجاست و جزو مواردی است که در فرهنگ دینیمان به آن سفارش شدهایم. اصلاً شاید این میل به هدیهبردن همراه عیادت، به واسطه همان آموزههای دینی با وجودمان آمیخته شده باشد.
هدیه همراه عیادت؛ مایه راحت و استراحت بیمار میشود
غلام امام صادق(ع) روایت میکند: «یکی از آشنایانم بیمار شد. جمعی شدیم تا برویم عیادت. در راه، به امام صادق(ع) برخوردیم. امام پرسيد: کجا؟ گفتيم: به عيادت فلاني ميرويم. فرمود: بايستيد. ما هم ايستاديم. پرسيد: آيا ميوهاي، سيبي، گلابي، عطر و... چيزي همراه داريد؟ گفتيم: نه، هيچ يک از اينها را نداريم. فرمود: آيا نميدانيد هرچه که نزد بيمار برده شود، با همان خوشحال ميشود و مايه راحت و استراحت او است؟» (وسایل الشیعه، ج ۲، صفحه ۶۴۳، باب ۱۷)